(( آرامش قلبي در سايه ايمان))
مقدمة:
حمد سپاس بيكران بر خداوندي است كه انسانيت را با نور ايمان منور ساخت و تمام سربلنديها تاج افتخار و عزت را بر فرق سرش نهاد و درود و سلام بر روان حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي و بر يار وياوران بر حق وي باد.
خداوند لايزال انسانيت را در جامعه خلق فرمود و بر مبني اينكه اين قشر عظيم آن ذات احديت را شناخته و مطابق با دستورات و فرامينش زندگي خود را سپري نموده و داعيه حق و حقيقت در جامعه اسلامي باشند و از حريم مقدس اسلام دفاع نمايند پس خداوند براي هدايت اينها قشر برجسته و وارسته اي را به نام پيامبران معصوم خود انتخاب نمود و وظيفه مهم ادْعُ الی سبیل ربک [النحل/125] را به دوش آنها گذاشت پيامبران كه واقعا از انسانهاي منتخب و بر گزيده خداوند جود اين وظيفه بلند پايه را به نحو احسن انجام دادند و نگذاشتند كه سرسوزني از وظيفهشان فوت شود كه در فرداي روز قيامت نزد خداوند باز خواست شوند.
اما با تمام قواي خود اين حركت و نهضت را پيش بردند كه خداوند بوسيله خدمات واقعي اينها و ارزشهاي والاءدين به اينها زندگي راحت و آرامش عنايت فرمود كه كفار و ملحدين دنيا انگشت به دهان گرفته در تعجب افتادند كه اينها چطور اين زندگيشان را به راحتي ميگزارند در حالي كه مال و متاع، پست و مقام دنيا همگي از آن ماست و اينها هيچي ندارند اما در زندگيشان هيچ اضطراب و ا استرسي آنهارا تهديد نميكند وبه همين زندگي فقيرانه و درويشانهاي كه دارند راضي هستند و قناعت را پيشه ميكنند پس خداوند مطابق به گمان آنها با آنها فيصله نمود چنانچه اين مضمون در حديث نبوي مذكور است (أنا عند ظن عبدي بي) پس بدانيد كه راحتي و آسايش دنيا در زرق و برق دنيا نيست و همچنين اسباب و آلات دنيا هيچ دردي را دوا نخواهند كرد تا ماداميكه مدد و نصرت خدواند شامل حال كسي نشده و آنرا در آغوش نگيرد آن موقع همگي در ورطه هلاكت و بربادي بسر خواهند برد كساني كه قبل از بعثت رسول معظم اسلام به بت پرستي و ضلالت و گمراهي و زنده در گور كردن كودكان، و جنگ و جدال ميگذراندند و همه دنيا در تاريكي و ضلالت بسر ميبرد هيچ يكي آرامش و راحتي قلبي نداشت بلكه همگي در اضطراب ،غم وغصه زندگيش را سپري ميكرد كسي حاضر نبود كه كسي ديگررا به بزرگي ياد كند يا اينكه احترام و اعزاز ديگري را بكند بلكه همگي در فكر درگيري و اختلاف در جامعه بودند هميشه فكر وانديشه ميكردند كه جامعه را به يك نحوي به فساد بكشانند و مردم مملكت به تباهي وهلاكت سوق دهند اما خداوند به طفيل نبي آخر الزمان، خاتم پيامبران، هادي گمراهان، حضرت محمد مصطفي اين قشر عظيم انسانيت را به مسير هدايت و كاميابي سوق داد و خداوند در زندگيشان تحول ايجاد نمود كه واقعا خداوند يك لطف شاياني در حق آنها نمود و آنها را از ضلالت و گمراهي هميشگي نجات داده و در دامن اسلام و ايمان پناه داد آن موقع كه زندگيشان بدون اسلام ميگذشت هيچ آسايش و راحتي قلبي در جوامع بشري نداشتند بلكه زندگيشان برگرفته از اضطراب و غصه بود و الان كه در سايه ايمان و اسلام آمدهاند هيچگونه اضطرابي در زندگيشان نميبينند بلكه با معيت پيامبر بصورت آسايش و راحتي زندگيشان را ميگذرانند و رسول مكرم اسلام در هر اموري آنها را راهنمائي نموده و در هر مشكلاتي آنهارا تسلي ميداد كه اينها همگي از جانب خداوند است انقلابات و تحركات دنيا از جانب اوست پس اگر انسانيت به آن ذات احديت رجوع نموده و تسليم فرمان او باشد خداوند آنرا مدد و نصرت مينمايد و درهر ميادين و معركه جهان او را سرخ رووسرافراز خواهد نمود.
خداوند در كلام مقدسش ارشاد ميفرمايند:(من عمل صالحا من ذکرا او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون) [النحل/97]S سورة نحل 97 اين وعده «حيوة طيبة» خداوند كه وابسته به ايمان و اعمال صالحه است يك گوهر گرانبهائي است كه به بندگان خالص خودش اهدا مينمايد و آنها را به اين نعمت آسايش و آرامش زندگي خوب نوازش كند.
اين زندگي دنيا اگر پر از غم و غصه باشد انسان نميتواند به كمال اطمينان زندگي كند همگي فكرش به اسباب و آلات دنيا و وسائل كه وابسته به زندگي است ميباشد و نميتواند به آرمان و قلههاي زندگي دست بيابد و هدف اصلي زندگياش را درآنها ايفا كردن آنها،بگذارندودر آن موقع با مشكلات زندگي دست و پنجه نرم ميكند و هيچگونه آسايش نخواهد ديد پس عزيزان بدانيد كه همگي اطمينان و آرامش قلبي انسانيت در اسلام و ايمان است و در غير اسلام اطمينان قلبي نيست چنانچه حضرت عمر دريك جمله به يادماندني ارشاد فرمود:«الاسلام دين العزة و من ابتغي العزة لغيره اذله الله» حضرت عمر به جهانيان عرضه نمود كه اسلام دين عزت و عظمت، سربلندي، آرامش قلبي و سرافرازي است هر كس كه عزت و آرامش را در غير دين اسلام تلاش كند يا اينكه در ماديات و وسائل دنيا تلاش نمايد خداوند به او لباس ذلت و خواري ميپوشاند پس كسانيكه دربدو اسلام در حال كفر،شرك و يهوديت زندگيشان را ميگذراندند پريشان بودند و زندگي سخت را سپري ميكردند اما زمانيكه به دعوت نبي مكرم اسلام لبيك گفتندبعد با زبان مباركشان اعتراف و اقرار نمودند كه الان ما به آسايش و راحتي زندگي ميكنيم و اين تمام افتخارات را از آن اسلام ميدانيم چونكه تفكر و انديشه كفر و شرك تمام زندگيمان را تباه و هلاك ميكرد نه اينكه فقراء و مسكينان و جاهلان در دائره اسلام آمدند وروشنفكران وثروتمندان سرداران خودشان را دور نگه داشتند بلكه دانشمنداني يهودي بنام عبدالله بن سلام وكعب احبار و سرداراني مانند ابوسفيان و عمر بن خطاب وغيره و ثروتمنداني مانند ديگر اصحاب به دامنه اسلام آمدند.
اسباب راحتي و آرامش قلبي:
1- زندگي در سايه اسلام 2- نماز 3- ذكر الهي 4-اطاعت خدا ورسول 5- تقوا وخدا ترسي ذكر معني عموميتي دارد كه گاهي بمعني نماز، و گاهي بمعني تلاوت قرآن، وهم بمعني تسبيح و تهليل و تحميد و غيره است.
امروزه اگر بررسي نماييم عموما در عالم، پريشاني برهر قشر وافراد جامعه حكم فرماست چرا؟ چونكه ما به موازين شرع وحكم واقعي قرآن و حديث عمل نميكنيم بلكه فقط آنها را در محدوده شعار قرار دادهايم يا اينكه اسلام و مسلماني خود را بانداي شعاري به جهانيان عرضه ميكنيم همين كه هر روز خبر پريشاني و اضطرابي را از روزنامهها و اخبار و رسانههاي گروهي ميشنويم و حاضر هم نيستيم كه بطرف آن ذاتي كه با تمام نعمتها مرا نوازش داده برگشته و رضايتش را كسب نمائيم، امروزه ما تمام افراد جامعه و يا اينكه قشر انسانيت را راضي ميكنيم اما به فكر رضايت خداوند نيستيم در حاليكه نداي ملكوتيأَلَابِذِكْرِاللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ [الرعد/28] به گوشهاي ما طنين افكن است.
حضرت سلمان فارسي ميفرمايند:چون كسي در اوقات راحتي، خوشي و توانگري ذكر و ياد الله را ميكند، چون به او سختي و مشكلي برسد فرشتهها ميگويند: اين صداي آشنائي است واز بنده ضعيفي است وبه در گاه الله سفارش ميكنند و كسي كه در وقت آسايش و رحمت، الله را ذكر نكند و هنگامي كه سختي و مشكلي براي او پيش آيد الله را ياد كند فرشتهها ميگويند چه صداي نا آشنائي است.
يك مرتبهاي حضرت ابوذر خدمت رسول خدا حاضر شده فرمودند اي رسول مرا توصيه نمائيد پيامبر توصيههاي زيادي به وي نمود از آنجمله اينكه: من ترا به تقواي خداوند (يعني خدا ترسي) توصيه ميكنم، زيرا تقوا ريشه و اساس تمام چيزهاست و به تلاوت قرآن كريم و ذكر خداوند اهتمام كن زيرا باعث تذكره تو در آسمانها ميشود و در زمين سبب نور قرار ميگيرد و در اكثر اوقات خاموش باش تا بدون نيكي هيچ سختي از زبان تو بيرون نيايد اين امر شيطان را دور ميكند و در كارهاي دين كمك ميكند- اگر محتواي اين توصيه عظيم الشان بررسي شود خواهيم يافت هر سخن و قول پيامبر سراسر رحمت و نورانيت است و اين رحمت باعث آرامش خاطر انسانيت قرار ميگيرد و انسانيت ميتواند به تكاليف شرعي خودش به نحو احسن عمل نمايد و به طرف منكرات و فساد اخلاقي روي نميآورد و همگي فكرش به راحتي و آسايش قلبي و باز سازي زندگياش در دنيا و آخرت خواهد بود.
در حديث ديگر كه راوياش ابوهريره و ابوسعيد خدري ميباشند پيامبر درباره ذكر كنندگان (يا اينكه كساني كه به ذكر و ياد الله مشغول و مصروف هستند) در يك جمله ميفرمايند:و نزلت عليهم السكينة يعني خداوند بر ذاكرين سكينه و آرامش نازل ميفرمايد علامه نووي ميفرمايند كه سكينه يك چيز مخصوص است كه شامل آرامش و رحمت است و به همراه فرشتگان نازل ميشود در آيهاي كه قبلا ذكر گرديد اينكه به كساني كه در دائره اسلام وارد شده و اعمال صالحه انجام دهند يك زندگي گشاده و فراخ و خوش تنعمي عنايت ميفرمايد، جمهور مفسرين ميفرمايند كه مراد از اين زندگي زندگي پاكيزه و لطيف و آرامش و راحتي دنيا است اما بعضي آنرا آخرت قرار دادهاند اما طبق قول جمهور مراد اين نيست كه او با فقر و فاقه و امراض مواجه نميشود بلكه اگر گاهي موجه با تنگي معاش و مشقتي مواجه شود. پس دو چيز نميگذارد كه پريشان باشد يكي قناعت و عادت به زندگي ساده كه در تنگدستي هم ميگذرد. دوم اين عقيدهاش كه به من در مقابل تنگي و امراض، در آخرت نعمتهاي عظيم الشاني خواهد رسيد، بر خلاف كافر و فاجر كه اگر به فقر و مرض مبتلا گردد، پس هيچ وسيله تسلايي براي او وجود ندارد عقل وهوش را از دست ميدهد و بسا اوقات كار به خودكشي ميرسد اگر به وسعت عيش نايل گردد پس حرص ازدياد او را رها نميكند كه به آرامش بنشيند وقتي ميليونر باشد فكر وانديشه ميلياردر بودن، زندگي او را خراب ميكند.
ابن عطيه فرموده است خداوند در دنيا مؤمنان را هم به شادي و انبساط و زندگي پر لطيف مينوازد كه در هيچ حال متغير نميباشد هنگام صحت و وسعت پر لطف شدن، زندگي روشن است بويژه وقتي كه بدون ضرورت، حرص ازدياد مال دامنگير او نيست زيرا اين است كه انسان را در هر صورت پريشان ميكند.
اگر به تنگدستي يا مرض مبتلا شود پس با توكل كامل بر وعدههاي خداوندي و اميد قوي به اين كه بعد از مشكل، آساني و بعد از سختي راحتي ميآيد نميگذارد زندگي براو تنگ مي گردد چنان كه كشاورز وقتي بذري ميافشاندوتاهنگام برداشت با چه مشقت هائي دچار ميگردد، ولي همه را به اين خاطر، راحت تصور ميكند كه بعد از چند روز، ثمره بزرگي از آن بدست خواهد گرفت، تاجر در تجارت خود و كارمند در انجام وظيفه خود، چقدر سختي و مشقت، بلكه بسا اوقات ذلت تحمل ميكند ولي او در دل خود خوشحال است كه پس از مدتي، حتما نفع تجارت يا حقوق كارمندي به او ميرسد.
مومن هم معتقد است كه در مقابل هر مشقتي، به من پاداش ميرسد و در آخرت به پاداش دايم آن به صورت نعمتهاي عظيم الشاني نائل ميگردد. واقعا اين حيات طيبه و آرامش قلبي براي هر مؤمن واقعي است كه خداوند بوسيله اينكه آن مؤمن تسليم فرمان ودستورات خداوند شده خداوند او را به يك روشي از زندگي دنيا بهرهمند نموده كه با آساني و فراخي نعمت الهي اين زندگي چند روزه را پشت سر ميگذراند.
در آيه ديگر كه خداوند اطمينان و آرامش قلبي را براي مؤمن بيان فرموده:أَلَابِذِكْرِاللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ [الرعد/28] مقصود از اين آيه كساني هستند كه به خدا ايمان آورده و به يادو ذكر او مشغول هستند يعني اينها اعجاز قرآن را براي دلالت بر نبوت كافي ميدانند وخواستههاي بي جا تقديم نميكنند پس اگر اين نحوه در زندگي شخصي آمد گويا مصداق آيه كريمهرِجَالٌ لَاتُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌوَلَابَيْعٌ عَنْ ذِكْرِاللَّهِ [النور/37] قرار خواهد گرفت آن موقع خداوند او را از خاصان خود قرار ميدهد كه هر تمنا و آرزو، يا هر درخواستي را كه ميخواهد از حبيب و دوست حقيقي خودش عرضه نمايد خداوند لايزال فورا او را دستگيري نموده وبه سخنان او گوش فرا خواهد داد پس عزيزان اين ذاتي كه با تمام نعماتش مارا بهره مند نموده او را فراموش نكنيم و هر آن و لحظه به ياد و تذكره آن بپردازيم تا اين دل مرده ما بيدار شده و زنده گردد تا به اعمال واجبه اسلامي بيشتر عمل نمائيم. خداوندا اين مجد و عظمت اسلام از دست رفته را دوباره به سوي ما بربگردان. آمين.
چه خوش باشدكه بايادخداوند تمام لحظه ها دل گيردآرام.
بر گرفته از روزنه ای از اسلام عين العلوم گشت. کاری از: فرشيد مکی