سید محمّدیوسُف حسینپور فرزند سیِّد محمّدکریم، که به لقب «شیخالحدیث» از او یاد میشود، از سادات حسینی میباشد. وی به سال ۱۳۴۹ (هـ.ق.) در شهر گشت متولد شد، در کودکی آثار رشد و سعادت در وی نمایان بود.
بالای سرش ز هوشمندی /٭/ میتـافـت سـتارهی بلـنـدی
تحصیلات ابتدایی
تحصیلات ابتدایی را تا کلاس چهارم دبستان، در گُشت، به پایان رساند و همزمان با تأسیس مدرسهی عین العلوم گُشت توسط عموی بزرگوارش حضرت مولانا سید عبدالواحد، معروف به «حضرت صاحب» (از شاگردان مفسر بزرگ، مولانا حسینعلی) در سال ۱۳۵۸ (هـ.ق.) وارد این مدرسه گردید و دروس ابتدایی و مقدماتی را تا کتاب کنزالدقائق و کافیه نزد ایشان به اتمام رساند.
تحصیلات عالی
سپس مولانا، با مشورت عموی بزرگوارش، برای گذراندن تحصیلات عالی به پاکستان ـ که تازه به استقلال رسیده بود ـ سفر نمود. ابتدا به مدت یک سال در مدرسهی دارالهدى ٹیڈی به تحصیل پرداخت؛ سپس هنگامی که متوجه شد علمای پاکستان، مدرسهای همطراز دارالعلوم دیوبند در شهر ٹنڈو اللهیار، به نام دارالعلوم تأسیس نمودهاند و برخی علمای بلندپایهی هند بدانجا آمدهاند، به آن مدرسه رفت و به مدت سه سال از محضر اساتیدی هم چون علامه سید محمّدیوسف بنوری، علامه بدرعالم میرٹهی، مولانا عبدالرحمن کاملپوری، علامه عبدالرشید نعمانی و… بهرهها برد. در سال ۱۳۷۳ (هـ.ق.) به مدرسهی قاسمالعلوم ملتان رفته و دورهی حدیث را در آنجا در محضر شیخالحدیث مولانا عبدالخالق ملتانی، مولانا مفتی محمود و… گذراند.
ایشان در سال ۱۳۷۴ (هـ.ق.) دورهی تخصص فی الحدیث النبوی را در جامعة العلوم الإسلامیة نیوٹاون کراچی ـ که در همان سال تأسیس شده بود ـ در محضر محدث العصر علامه سید محمدیوسف بِنّوری (شاگرد رشید امامالعصر حافظ انورشاه کشمیری) گذراند؛ در این دوران امور داخلی مدرسه را نیز بر عهده داشت.
درس تفسیر را نیز از محضر مفسّر بزرگ، مولانا عبدالله درخواستی (شاگرد رشید مولانا حسینعلی) فرا گرفت.
فعالیتهای مذهبی و اجتماعی
حضرت صاحب قبل از این که به حقآباد هجرت کند، طی نامهای به مولانا دستور میدهد که بعد از فراغت، فوراً به گُشت برگردد. مولانا حسینپور امتثال امر نموده و از علامه بنوری برای بازگشت به وطن، اجازه میخواهد؛ علامه بنوری چون نبوغ و استعداد علمی و امتیازات خدادادی را در وی مشاهده کرده است، میفرماید: «یوسف! در اینجا بمان!» مولانا جریان نامه را بیان میکند. به ناچار استاد بزرگوار با دل ناخواسته با او خداحافظی میکند و میگوید: «نمیتوان پسر مردم را مجبور به ماندن نمود.»
وقتی که مولانا به گُشت میرسد، حضرت صاحب سرپرستی مدرسه و مسجد را به او میسپارد و خود به حقآباد هجرت میکند.
خـدای جهـان را هـزاران سپاس /٭/ که گوهر سپرده به گوهر شناس ایشان
در همان ابتدا با پشتکار و جدیت، با استفاده از راهنماییهای حضرت صاحب و علامه بنوری فعالیت خویش را آغاز نموده و تاکنون بیش از نیم قرن است که این مسئولیت خطیر مدیریت و تدریس علوم قرآن و حدیث را بر عهده دارد.
به ابتکار وی، برای اولین بار در بلوچستان، جشن فارغ التحصیلی و دستاربندی طلاب عینالعلوم، در سال ۱۳۹۰ (هـ.ق.)، با حضور علمای طراز اول بلوچستان؛ همچون حضرت مولانا سید عبدالواحد، معروف به «حضرت صاحب»، رهبر مذهبی اهل سنت حضرت مولانا عبدالعزیز ملازاده، مولانا محمد شهداد سراوانی، مولانا عبدالعزیز ساداتی، مولانا قمرالدین ملازهی و… برگزار گردید.
نیز از ابتکارات وی میتوان به پایهگذاری شورای هماهنگی مدارس دینی اهل سنت استان سیستان و بلوچستان اشاره نمود که هم اینک ایشان دبیر کل این شورا میباشد.
علامه سید محمّدیوسف، از مشاوران ارشد مولانا عبدالعزیز در امور مذهبی، اجتماعی و سیاسی بود و به هنگام تدوین قانون اساسی در مجلس خبرگان رهبری در تهران ، حدود چهار الى پنج ماه ایشان را همراهی کرد.
بیشتر وقت ایشان صرف فعالیتهای اجتماعی، دیدارهای مردمی و حل و فصل اختلافات قومی و مذهبی میشود؛ به حق از مصلحان بزرگ بلوچستان میباشد و درصد زیادی از امنیت استان سیستان و بلوچستان مرهون زحمات ایشان و علمای همفکر ایشان است که آرامش خود را فدای راحتی مردم نمودهاند.
ویژگیهای اخلاقی
مولانا زندگی بسیار سادهای دارد. خانهاش بسیار ساده است. لباس معمولی و ساده بر تن دارد. کسی که مقام والای علمی و شهرت ایشان را شنیده و برای اوّلین بار ایشان را میبیند، او را نمیشناسد.
کارهایش را خودش انجام میدهد. از میهمانان پذیرایی میکند.
به کارهای کشاورزی میپردازد.
جهت جمعآوری کمکهای مردمی برای مدرسه، شخصاً به مناطق مختلف میرود.
نمیپسندد که کسی برای استقبال وی از جای برخیزد.
با کارهای ناروا، به شدت برخورد میکند.
با وجود این که مدیر حوزهی علمیه میباشد، اما برای خود هیچگونه مزایای خاصی را قایل نشده است، حتى دفتر مدیریت جداگانهای ندارد.
تا کسی با وی سخن نگوید، سکوت اختیار میکند.
احترام علما را – هر چند که شاگردان خودش باشند – به جا میآورد؛ گاهی هم پیش آمده که کفشهای آنان را راست نموده است.
به نماز شب، دو رکعت بعد از وضو و تلاوت قرآن پایبند است. وی بسیار متواضع، سادهزیست و به دور از هر نوع تکلف است. اکثراً در منزل مشغول مطالعه و تلاوت قرآن کریم است.
شیوهی تدریس
مولانا در جلسهی تدریس، تا آخر به صورت چهارزانو مینشیند؛ هر چند که درس ایشان، با وجود سنّ زیاد به دو ساعت به طول بینجامد؛ حتى برای یک بار دیده نشده که به بالش تکیه بزند و به تدریس بپردازد و گاهی از ابتدای درس تا انتها دوزانو مینشیند. در تفهیم مطالب دقیق و در شیوهی تدریس بینظیر است؛ با زبانی ساده و شمرده شمرده، به شرح متون میپردازد؛ رخدادهای تاریخی را طوری بیان میکند که انگار انسان در آن صحنه حضور دارد. چنان شیوا و شیرین به تدریس میپردازد که اگر کسی ساعتها در پای درسش بنشیند، هیچ گاه احساس خستگی نمیکند.
زمانی که در مدرسهی مجمع العلوم سرجو (سراوان) کتاب گلستان سعدی را تدریس میکرد، مدیر مدرسه، حضرت مولانا شهداد جهت بررسی تدریس ایشان، از پشت در، به درس ایشان گوش فرا میدهد، وقتی که شیوهی تدریس ایشان را میبیند، میفرماید: ما فکر کردهایم که گلستان را ما فهمیدهایم، اما مولانا محمدیوسف آن را بهتر فهمیده است!
جایگاه علمی و دیدگاه علما نسبت به ایشان
جایگاه علمی ایشان، از لقبهای «شیخالحدیث» و «أستاذ العلماء» که علمای طراز اوّل بلوچستان به ایشان دادهاند، مشخص میشود. به راستی که ایشان شیخ الحدیثاند؛ چون نزدیک به نیم قرن است که به تدریس صحیح بخاری و سایر کتب حدیث اشتغال دارد و تقریباً بیشتر علمای بلوچستان شاگرد مستقیم و غیرمستقیم ایشان هستند.
آرای فقهی و علمی ایشان در میان علما جایگاه خاصی دارد و فتاوای ایشان مقبول خاص و عاماند. در سال ۱۴۳۰ هـ.ق. جامعة العلوم الإسلامیة نیوٹاون کراچی، از بزرگترین مدارس علمی پاکستان، جهت تجلیل از مقام شامخ علمی ایشان، جلسهای برگزار کرد و ایشان در یک جلسه درسی از صحیح بخاری را القا نمود.
مولانا سید محمّدیوسف ـ به تعبیر شیخالإسلام علامه مفتی محمدتقی عثمانی : ـ «از علمای محبوب منطقه میباشد.»
حضرت صاحب به ایشان علاقهی خاصی داشت و از ایشان همیشه به عنوان مولانا محمدیوسفجان یاد میکرد و مردم را جهت استفاده به محضر ایشان میفرستاد.
حضرت مولانا عبدالعزیز ملازاده همیشه میفرمود: «من مولانا محمّدیوسف را بسیار دوست دارم.»
شیخالإسلام مولانا عبدالحمید ایشان را بسیار تجلیل و احترام مینماید و همیشه از ایشان به عنوان استاد العلماء یاد میفرماید و میگوید: «عالِم و فقیهی است که زندگی خود را طبق شریعت میگذراند.»
مولانا محمّد طیب ملازهی به نقل از پدر بزرگوارش، حضرت مولانا قمرالدین میگوید: «اگر از من سؤال بشود: امروزه عالمی که مخلص باشد و فقط برای خدا کار بکند، کدام است؟ گواهی خواهم داد که او مولانا محمدیوسف است.»
آثار
ترجمه کتابهای زیر از فعالیتهای ارزشمند وی محسوب میگردند:
۱ . تفسیر معارف القرآن؛ اثر گرانسنگ مفتی اعظم پاکستان، حضرت مفتی محمّد شفیع دیوبندی ؛
۲ . حجة الله البالغة؛ شاهکار علمی حضرت امام شاه ولی الله محدث دهلوی ؛
۳ . سیرت خلفای راشدین؛ تالیف حضرت علامه عبدالشکور فاروقی لکنوی؛
۴ . علوم القرآن؛ اثر علامه سید شمس الحق افغانی (ترجمهی ناتمام مولانا محمّد شهداد سراوانی را تکمیل نمود)؛
۵ . مواد مخدر از دیدگاه فقه اسلام؛ تألیف دکتر عبدالله بن محمد احمد الطیار؛
۶ . داستان رفاقت من با مودودی؛ تألیف مولانا محمّدمنظور نعمانی (غیر مطبوع).
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت